ممالک مستقل والریا

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
(تغییرمسیر از ممالک مطلقه ی والریا)
اژدهایان در حال پرواز برفراز ممالک آزاد
والریایی‌ها اژدهایان را در چهارده آتش می‌یابند.
والریایی‌ها اژدهایان را رام کرده و مورد استفاده قرار دادند.
اژدها هارپی را شکست داد.

ممالک مستقل والریا منطقه بسیار وسیعی بود که بیشتر قاره‌ی ایسوس را دربرگفته بود، اما تقریبا یکصد سال پیش از ورود اگان، به سبب وقوع رخدادهای زمین شناسی معروف به سرنوشت شوم والریا، تبدیل به ویرانه شده است.

ممالک مستقل والریا، در ابتدا بیشتر قاره‌ی شرقی را در برگرفته بود و تا محل کنونی شهرهای آزاد و جزیره دراگون استون در سواحل وستروس گسترش یافته بود. ممالک مستقل والریا به لحاظ فنی هیچگاه یک امپراطوری نبوده است[۱] با این حال به خاطر راحتی در اشاره به آن، یک امپراطوری در تلقی می‌شود.

ممالک مستقل والریا تمدنی پیشرفته و قدرت نظامی و فرهنگی جهان شناخته شده بود و پایتختش شهر والریا بود. لردهای مستقل از خانواده‌های قدرتمند اشرافی، ممالک مستقل را اداره می‌کنند. قدرتمندترین این لردها، اربابان اژدها بودند.

تاریخ

والریا زمانی تمدنی کوچک با مردمانی صلح‌طلب و گله دار بود که در شبه‌جزیره والریا زندگی می‌کردند تا آنکه والریایی‌ها اژدهایان را در چهارده آتش، حلقه‌ای از آتشفشان‌ها در شبه‌جزیره، پیدا می‌کنند. والریایی‌ها اژدهایان را با جادو رام کردند و در تکنیک آموزش و پرورش اژدها برای تبدیل شدن به سلاح‌های مخرب جنگی تبحر یافتند.[۲] آنها با گسترش نفوذ خود، ممالک مستقل را به مرکزیت والریا بنا نهادند. در آنجا، جادو شکوفا شد، برج‌هایی بی‌سقف به آسمان، جایی که اژدهایان پرواز می‌کردند، سر کشیدند، ابوالهول‌های سنگی با چشمانی از لعل به زمین خیره شدند و آهنگران شمشیرهایی با قدرت و برندگی افسانه‌ای ساختند؛ و به این ترتیب والریایی‌ها با جادو و اژدهاهایشان شروع به گسترش نفوذ خود کردند.

به قدرت رسیدن و سقوط گیس

حدود پنج هزار سال پیش، در نخستین روزهای والریا، امپراطوری کهن گیسکاری بخش وسیعی از قاره‌ی شرقی را تحت سلطه و کنترل داشت. گیسکاری تلاش کرد تا جلوی گسترش والریا را بگیرد و امپراطوری رو به گسترش در چندین جنگ بزرگ با امپراطوری باستانی گیسکاری درگیر شد. سپاهیان گیسکاری پنج بار به والریا حمله کردند اما هرگز نتوانستند آنها را شکست دهند، والریا با کمک اژدهایان هربار قادر به دفاع و پیروزی بود.

در نهایت، آخرین بار، والریایی ها به پایتخت آنان گیس قدیم لشکر کشیدند و شهر را با خاک یکسان کردند و زمین هایش را با نمک، سولفور و جمجمه سیراب کردند.[۳] شهر نابود شد و در نتیجه امپراطوری گیسکاری نیز از هم پاشید. مردم گیسکار و فرهنگشان از روی زمین پاک شدند.

پس از فتح گیس، والریا قلمرویش را تا مستعمرات بازمانده‌ی گیسکاری در خلیج برده داران گسترش داد و به فتح و استعمار مناطق دورتر ادامه داد.

جنگ برعلیه روینار

زمانی که والریایی‌ها چشم خود را به روینار کهن و با تمدن دوختند، شاهزاده گارین بزرگ ارتشی 250 هزار نفری را علیه والریا رهبری کرد. هر چند که مقاومتشان بیهوده بود و شکستی فاجعه آمیز در پی داشت. بازماندگان به رهبری ملکه‌ی جنگجو نایمیریا به دورن گریختند. آوازخوانان می‌گویند که ده هزار کشتی او با زنان و کودکان پر شده بود، احتمالا همه( یا بیشتر) مردانی که به سن جنگ رسیده بودند در جنگ با والریا کشته شده بودند.

استعمار طلبی والریا و گسترش غربی

ممالک مستقل والریا به گسترش و فتح سرزمین‌های دوردست غربی ادامه داد و با به بردگی گرفتن مردمان سرزمین‌های فتح شده، از آنها برای استخراج ثروت‌های عظیم چهارده شعله و ساخت شهرها و جاده‌های منتهی به والریا، استفاده کرد. شهرهای ساخته شده توسط والریا شامل اُرُس، مانتاریس، تایریا و تمامی شهرهای آزاد بجز براووس می‌باشد.

ممالک مستقل در اوج قدرتش، بیشتر قاره شرقی را که در غرب کوهستان استخوان واقع بود، شامل می‌شد. از شهرهای بزرگ افسانه‌ای، برج‌های بی‌انتها، یادآور زیبایی بینظیرشان هستند. حدود دو قرن پیش از سرنوشت شوم، ممالک مستقل به سواحل غربی ایسوس رسیده بود. آنها جزیره دراگون استون در دریای باریک را به مالکیت خود در آوردند و احتمالا به دلیل ایجاد امکان تجارت با هفت پادشاهی، در آنجا قلعه‌ای ساختند.[۴] این جزیره، غربی‌ترین پایگاه مرزی ممالک مستقل والریا بود.

قرن‌ها بعد تیریون لنیستر به این فکر کرد که چرا ممالک مستقل تا سرزمین‌های اصلی وستروس گسترش نیافته است:

عجیبه. دراگون استون چیزی بیشتر از یه تیکه سنگ نیست. ثروت در مناطق غربی‌تر بوده و البته اون‌ها اژدها داشتند. حتما این موضوع رو می‌دونستن.[۵]

سرنوشت شوم والریا

مقاله اصلی: سرنوشت شوم والریا

سرنوشت شوم والریا رویدادی زمین شناسی بود که نزدیک یکصد سال پیش از ورود اگان به وقوع پیوست، که در ادامه‌ی آن شهر والریا کاملا نابود شد و ممالک مستقل والریا از هم پاشید. سرنوشت شوم، زمین‌های اطراف شهر را به جزایر کوچکتر متعددی تکه تکه کرد و دریای دودزا را بین آنان ایجاد کرد.[۶][۷] این منطقه در حال حاضر نفرین شده تلقی می‌شود و بسیاری از مردم از رفتن به آنجا هراس دارند.

سرنوشت شوم همچنان بر والریا حکم‌فرماست.[۸][۹]

میراث

بخش اعظمی از فرهنگ، زبان و هنر والریا در جریان سرنوشت شوم از دست رفت، چرا که قرن خون(century of blood) را به دنبال داشت. فرزندان والریا در سراسر دنیا، پراکنده شدند، بسیاری در مستعمرات بازمانده‌ی والریا که پس از نابودی استقلال یافته بودند و هم‌اکنون به شهرهای آزاد مشهورند و همچنین شهرهای اطراف خلیج برده داران سکونت یافتند. والریایی‌های بازمانده با دیگر نژادها ازدواج کردند و نسلشان با مردمان دیگر مخلوط شد. فرزندان آنها با لهجه‌های مختلف محلی والریایی صحبت می‌کنند.[۳][۱۰]

والریا با توانایی‌اش در پرورش و هدایت اژدها و استفاده از آنها به عنوان سلاح جنگی یاد می‌شود. این مهم، توسط تارگرین‌ها، که آخرین اربابان اژدهای والریا بودند، ثابت شد. آنها از این دانش برای فتح و حمکرانی بر هفت پادشاهی استفاده کردند.[۱۱] از والریا به خاطر ساخت سلاح‌هایی از فولاد والریایی نیز یاد می‌شود، آلیاژی جادویی که از آن برای ساخت سلاح‌هایی با کیفیت بی نظیر استفاده می شد. ظاهرا راز ساخت چنین فلزی با والریا از دست رفته است. به همین سبب سلاح‌های بازمانده بسیار با ارزش و نادرند.[۱۲]

فرهنگ

حکومت

ممالک مستقل والریا در اوج قدرتش نه پادشاهی بود و نه امپراطوری... یا حداقل نه شاهی داشت و نه امپراطور.چنین گفت مارتین [۱۳] در عوض، تمامی ملاکین، یا آزادزادگان زمین‌دار، حق اظهار نظر در حکومت داشتند.

در عمل، ممالک مستقل توسط اربابان مالک، خانواده‌های اشراف‌زاده‌ی ثروتمند، اداره می‌شد. چهل خانواده با ثروت هنگفت، اشراف زاده، و قدرت جادوگری قوی وجود داشتند، خانواده‌هایی که اژدهایان را کنترل می‌کردند و در جنگ بر آنها سوار می‌شدند و به اربابان اژدها معروف بودند.[۱۴] [۱۵] تارگرین‌ها نیز اژدهاسالار بودند، اما با قدرتمندترینشان فاصله زیادی داشتند.

جادو

مردم والریا در سحر و جادو بسیار قوی بودند، آنها جادوگران قدرتمند خود و اژدهایانشان را با ارتششان تلفیق کردند و بوسیله آنها بیشتر قاره شرقی را فتح نمودند. اژدهایان با شلاق، شیپورهای جادویی و جادوگری کنترل می‌شدند.

زبان

والریایی ها به زبان والریایی اصیل (high valyrian)صحبت می‌کردند.

آثار معماری

والریایی‌ها مهارت بسیاری در شکل دادن به سنگ داشتند. اغلب گفته می‌شود که جادوگران قدیمی والریا سنگ را تراش نمی‌دادند و بر روی آن حکاکی نمی‌کردند، بلکه مثل خاک کوزه گری روی آن با آتش و جادو کار می‌کردند، با این حال بخش زیادی از دانش آنان از دست رفته است. والریایی ها جادوی قدرتمندی داشتند که می‌توانستند سنگ را ذوب کرده و آن را به شکل دلخواه درآورند.[۱۶] جاده‌های والریایی (valyrian roads) معروف به جاده‌های اژدها، هنوز به عنوان آثار تاریخی کار آنان باقی مانده‌اند.[۱۷][۱۸] قلعه دراگون استون، دیوار سیاه(black wall) و پل طویل (long bridge) نیز از جمله‌ی این آثار می‌باشند.

برده‌داری

والریایی‌ها از هزاران پرونده:برده از سراسر قاره در معادن سوزان و داغ زیر آتشفشان چهارده شعله برای پیدا کردن طلا و نقره استفاده می‌کردند. شورش برده‌ها در این معادن امری عادی بود اما والریایی‌ها در جادوگری قدرتمند بودند و می‌توانستند آن‌ها را سرکوب کنند. در زمان جنگ، والریایی‌ها هزاران نفر را به بردگی می‌گرفتند و در زمان صلح و آرامش، برده‌هایشان را تربیت می‌کردند.[۲]

مذهب

والریایی‌ها چندین خدای متفاوت داشتند که در راس آنان بالریون، مراکسس و ویگار قرار داشتند.[۱۹][۲۰][۲۱] آوازخوانان نام این خدایان را بر روی اژدهایان اگان فاتح و خواهرانش گذاشتند، هر چند که اگان در طول جنگ فتح، مذهبش را به مذهب هفت تغییر داد.

اعمال

عمل ز.ن.ا.ی با محارم امری عادی در والریای کهن بود[۲۲] و والریایی‌ها طبق رسومات خواهر را به عقد برادر درمی‌آورند.[۱۱] تارگرین‌ها در دراگون استون برای خالص نگه داشتن نسل اژدها عمل ازدواج با محارم و چندهمسری را ادامه دادند.

کتاب‌ها و طومارهای مربوط به والریا

نقل‌قول‌ها

یه امپراطوری روی خون و آتش ساخته می‌شه.[۲۳]

تیریون لنیستر

تمام جادوگری والریایی از خون یا آتش ریشه می‌گیرد.[۲۴]

ماروین

والریا آخرین اخگر بود و والریا دیگه نیست.[۲۵]

—استاد لوین

تاثیرات

ممکن است نزاع‌های کلان و گسترده‌ی بین والریا و امپراطوری گیسکاری از جنگ‌های کارتاژی بین رم و کارتاژ بر سر کنترل دریای مدیترانه الهام گرفته شده‌باشد.

منابع و یادداشت‌ها

  1. سیتادل، چنین گفت مارتین، 26 ژوئن 2001
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 22، آریا.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ یورش شمشیرها، فصل 23، دنریس.
  4. [۱]
  5. رقصی با اژدهایان، فصل 5، تیریون.
  6. بازی تاج و تخت، فصل 41، جان.
  7. راهنمای نغمه ای از یخ و آتش.
  8. یورش شمشیرها، فصل 8، دنریس.
  9. ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 28، سرسی.
  10. رقصی با اژدهایان، فصل 1، تیریون.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ بازی تاج و تخت، ضمیمه.
  12. یورش شمشیرها، فصل 32، تیریون.
  13. تارگرین‌ها، والریا، سانسا، مارتل‌ها و غیره. ۲۶ ژوئن ۲۰۰۱
  14. داستان کامل فتح تارگرین‌ها در نغمه‌ای از یخ و‌آتش
  15. چنین گفت مارتین، تارگرین‌ها، والریا، ۲۶ ژوئن ۲۰۰۱
  16. چننی گفت مارتین
  17. بازی تاج و تخت، فصل 23، دنریس.
  18. رقصی با اژدهایان، فصل 6، مرد بازرگان (کوئنتین I).
  19. بازی تاج و تخت، فصل 13، تیریون.
  20. نزاع شاهان، فصل 12، دنریس.
  21. یورش شمشیرها، فصل 57، دنریس.
  22. نزاع شاهان، فصل 33، کتلین.
  23. رقصی با اژدهایان، فصل 33، تیریون.
  24. ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 45، سمول.
  25. نزاع شاهان، فصل 28، برن.